لیانا اصلا نمی زاره عکس بندازم
عشق مامان همین که می بینه موبایل دست من سریع میاد میگیره و شروع به گریه میکنه گوشی بده ...
لیانا اصلا عروسک دوست نداره
عشق مامان عاشق کنترل . کلید . سیم . شارژر علاقه ای به عروسک نشان نمیده تمام رفتارها و کارهاش کاملا پسرانه است . این عروسک گذاشتم روی پاش که یاد بگیر با عروسک بازی کنه ولی فایده نداشت😁 ...
قربون خوابیدنت برم مثل فرشته میخوابی
اولین سیزده بدر لیانا باغ دایی یوسف
شیطون بلا
لیانا توی ۹ ماهگی فوق العاده شیطون شده اصلا با اسباب بازی خودش زیاد بازی نمیکنه؟ بیشتر دوست داره با شارژ. کابل. سیم. کشو میز تلویزیون. سینی بزرگ که بغل یخچال بکشه بیار. بالای مبل که اکثر مبل ها جمع شده داخل اتاق فقط چند تا مانده. باز کردن کشو کابینت. دست زدن به لباشویی. ظرفشویی. فوق العاده به حیاط رفتن علاقه نشان میده حوصله اش سر می ره می رود جلوی در و شروع میکند به در زدن که برویم. صدای زنگ آیفون واکنش نشان میدهد. سوال میکنم بابا سعید کو در نشان میده . خیلی آبجی ویانا دوست داره فقط دنبال آبجی میکند تا اتاق می دود چهار دست و پا که آبجی پیدا کند. شب ها تا صبح خوب نمی خوابه بیشتر در حال شیر خوردن. به غذا و خوراکی علاقه زیاد نشان می...
جشن دندانی لیانا جونم
لبته به خاطر کرونا فقط مامان پروین و دایی حامد بودند و زحمت جشن دندانی با مامان پروین و خانه خودشون بود انشاااله بقیه مروارید دندون عروسکم به سلامتی دربیاد و اذیت نشود اولین دندان خبر آبجی ویانا داد مامان وحیده سرکار بود شب لیانا خوب نخوابیده بود و احساس میکردم میخواهد دندان خوشگل دربیاید که صبح سرکار بودم آبجی ویانا عکس فرستاد و خیلی خوشحال شدیم. ...
نه ماهگی مبارک زندگیم
روزهای سوختگی لیانا
از درد سوختگی پا شب ها تا صبح ناله میکنی و دل مادر به این روزها می سوزه ولی توی این هفته که پاهای خوشگلت سوخته کارهای جدید یاد گرفتی و ما را خوشحال میکنی مثل بوس کردن حتی اولین بوس بدون اینکه بابایی بوس کنی بابا گفت بوس کن با لبهای خوشگل صدا و ادای بوس در آوردی اصلا بیرون به خاطر کرونا نبرده بودم ولی به خاطر اینکه آرام بشوی چند بار بردیم بیرون الان یاد گرفتی میروی جلوی در خانه یا روسری نشان میدهی که برویم یا می برم حیاط یا جلوی در زنگ میزنی و می خندی و کار جدید دیگه بیا بیا میکنی با دست های خوشگلت و دست زدن بلد بودی ولی الان بیشتر میکنی به اندازه وجودم دوست دارم ...
عید بچه ام خراب شد
مادر فدات بشود که این بلا لعنتی آمد سراغ تو و اولین عید خراب شد. یک روز مانده به عید میخواستیم برویم خرید عید ای کاش که نمی رفتیم بچه ام لخت بود داشت با توپ و سطل آب بازی میکرد بعدش تو اتاق با خواهرش نشسته بودند فلش کارت نگاه میکردند مامان وحیده لباس و فلانی و کالسکه گذاشتم کنار در خانه چند دقیقه رفتم دستشویی خیالم راحت بود بچه پیش خواهرش از دستشویی آمدم بیرون صدای جیغ لیانا می آمد اول فکر کردم افتاده ویانا چیزی نگفت بعدش دیدیم پاش قرمز چشم خورد به فلاکس فهمیدم سوخته پاش کردم زیر آب سرد ولی جیغ میکشید دو تا بیمارستان بردیم گفتن باید بستری بشود بعدش رفتیم بیمارستان سوانح سوختگی پانسمان کرد تاول با سوزن تراکند آمدیم خانه بچه ام خیلی داره اذ...